خاطرات سربازی

در این بخش اتفاقاتی که از شروع خدمت سربازی برای من افتاده است را برای جلو گیری از فراموشی خودم واستفاده آشخورهای جدید و تجربه بدست آوردن آنها یادداشت میکنم

Sunday, December 31, 2006

یک شنبه 85/9/12

امروزم مثل دیروز بیات نیامد، فکر کنم پیچوند (خوب الان پیام بهم گفت اومده و سر صبحگاه دیده شده. خوب بابا شرمندم). اصلا هیچی.
امروز گتند شاید ساعت 10 اجرا داشته باشیم ولی از اونجایی که در مسجد ساز زدن اِندِ حرامِ احتمالا اجرا نداشته باشیم (بهتر).
ساعت 5/10 اومدیم مسجد و یک قاری معروف به اسم حاج کریم منصوری آوردند و تقریبا 10 تا 15 دقیقه قرآن خواند که متاسفانه صدای فوق العاده بلند، بلندگو مغز جمعیت رو سوراخ میکرد ولی چون خیلی ها اعتقاد داشتند چون قرآنِِ ِ نباید به خاطر تیلیت شدن مغزمون اعتراض کنیم. خوب اینم تفکری برای خودش

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

 

pharmacy magic